معنی فارسی duh
A2 /dʌ/داه، عبارتی که برای ابراز تاسف یا ابراز روشن بودن چیزی به کار می‌رود.
An expression used to indicate that something is obvious or to express frustration.
- interjection
interjection
معنی(interjection):
Disdainful indication that something is obvious.
مثال:
It's hot in the desert. - Well, duh!
معنی(interjection):
Indication of mock stupidity.
مثال:
Duhhh, I'm Jasmine, I can't even tie my shoe laces right!
example
معنی(example):
وقتی او آن اشتباه را کرد، فقط به او گفتم 'داه'.
مثال:
When he made that mistake, I just said 'duh' to him.
معنی(example):
او چشمانش را به سمت بالا چرخاند و گفت: 'داه، همه این را می‌دانند.'
مثال:
She rolled her eyes and said, 'Duh, everyone knows that.'
معنی فارسی کلمه duh
:
داه، عبارتی که برای ابراز تاسف یا ابراز روشن بودن چیزی به کار می‌رود.
