معنی فارسی dulnesses
B1کسل کننده گیها، حالت خستگی یا بیتحرکی، یا نداشتن شور و هیجان.
The quality of being dull or lacking in interest.
- NOUN
example
معنی(example):
کسل کننده گیهای کلاس باعث شد سخت بیدار بمانم.
مثال:
The dulnesses of the class made it hard to stay awake.
معنی(example):
هنرمند سعی کرد کسل کننده گیهای زندگی روزمره را به تصویر بکشد.
مثال:
The artist tried to capture the dulnesses of everyday life.
معنی فارسی کلمه dulnesses
:
کسل کننده گیها، حالت خستگی یا بیتحرکی، یا نداشتن شور و هیجان.