معنی فارسی dumb piano

B1

پیانویی که به صورت عادی کار نمی‌کند یا عملکرد محدودی دارد.

A piano that does not produce sound or is not fully functional.

noun
معنی(noun):

Digitorium

example
معنی(example):

پیانو بدون صدای واقعی هیچ کلیدی برای نواختن نداشت.

مثال:

The dumb piano had no keys to play.

معنی(example):

او بدون درس، خود را به نواختن پیانو ساده آموزش داد.

مثال:

He taught himself to play the dumb piano without lessons.

معنی فارسی کلمه dumb piano

: معنی dumb piano به فارسی

پیانویی که به صورت عادی کار نمی‌کند یا عملکرد محدودی دارد.