معنی فارسی dumpiest

B1

قید اعلایی برای توصیف چیزی که بیشترین ویژگی تخلیه‌ای را دارد.

Most dumpy; used to indicate the extreme degree of being bulky or designed for bulk material.

adjective
معنی(adjective):

Short and thick; stout or stocky

example
معنی(example):

از بین تمام کامیون‌ها، آن یکی تخلیه‌ترین است.

مثال:

Out of all the trucks, that one is the dumpiest.

معنی(example):

تخلیه‌ترین کامیون می‌تواند بیشترین بار را به طور مؤثر حمل کند.

مثال:

The dumpiest truck can carry the most load efficiently.

معنی فارسی کلمه dumpiest

: معنی dumpiest به فارسی

قید اعلایی برای توصیف چیزی که بیشترین ویژگی تخلیه‌ای را دارد.