معنی فارسی duncishly
B1دuncishly به معنای به روشی سادهلوحانه و احمقانه است.
In a foolish or silly manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در طول جلسه به طرز سادهلوحانهای صحبت کرد که جو را شادابتر کرد.
مثال:
She spoke duncishly during the meeting, which lightened the mood.
معنی(example):
او به طرز سادهلوحانهای جوکهایی گفت که همه را خوشحال کرد.
مثال:
He duncishly made jokes that amused everyone.
معنی فارسی کلمه duncishly
:
دuncishly به معنای به روشی سادهلوحانه و احمقانه است.