معنی فارسی dunked
B1غوطهور کردن چیزی به ویژه در مایعات، مانند شیر یا آب.
To submerge something briefly in a liquid.
- VERB
example
معنی(example):
او بیسکویت را قبل از خوردن در شیر غوطهور کرد.
مثال:
He dunked the cookie in milk before eating it.
معنی(example):
بازیکن بسکتبال با مهارت بالا توپ را به حلقه پرتاب کرد.
مثال:
The basketball player dunked the ball with great skill.
معنی فارسی کلمه dunked
:
غوطهور کردن چیزی به ویژه در مایعات، مانند شیر یا آب.