معنی فارسی dunno

B1 /dəˈnoʊ/

واژه‌ای غیررسمی به معنی نمی‌دانم.

Informal contraction of 'do not know'.

noun
معنی(noun):

An utterance of the word dunno.

example
معنی(example):

نمیدونم چه کاری انجام دهم.

مثال:

I dunno what to do next.

معنی(example):

او گفت نمی‌دونه که می‌تواند به ما بپیوندد یا نه.

مثال:

She said she dunno if she can join us.

معنی فارسی کلمه dunno

: معنی dunno به فارسی

واژه‌ای غیررسمی به معنی نمی‌دانم.