معنی فارسی durances
B1مدت زمان، دورهای که چیزی اتفاق میافتد یا وجود دارد.
The length of time that something lasts.
- NOUN
example
معنی(example):
مدت زمان جلسات ما میتواند طولانی باشد.
مثال:
The durances of our meetings can be long.
معنی(example):
متوجه شدیم مدت زمانها در طول زمان افزایش یافتهاند.
مثال:
We noticed the durances have increased over time.
معنی فارسی کلمه durances
:
مدت زمان، دورهای که چیزی اتفاق میافتد یا وجود دارد.