معنی فارسی durationless
B1بدون مدت، مفهومی که به عدم محدودیت زمان یا مدت اشاره دارد.
Having no duration; existing without a time limit.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مفهوم زمان میتواند در برخی بحثهای فلسفی بدون مدت باشد.
مثال:
The concept of time can be durationless in certain philosophical discussions.
معنی(example):
در ریاضیات، برخی از رویدادها میتوانند بدون مدت در نظر گرفته شوند.
مثال:
In mathematics, some events can be considered durationless.
معنی فارسی کلمه durationless
:
بدون مدت، مفهومی که به عدم محدودیت زمان یا مدت اشاره دارد.