معنی فارسی dustheap
B1انباشته‌ای از گرد و غبار یا زباله‌ها که معمولاً در محیط‌های مسکونی یا صنعتی ایجاد می‌شود.
A pile of dust or refuse that has accumulated, often in a neglected area.
- noun
noun
معنی(noun):
A pile of rubbish.
مثال:
We couldn't fix the old radio, so we consigned it to the dustheap.
example
معنی(example):
ساختمان قدیمی در محاصره انبوهی از مواد غیرقابل استفاده بود.
مثال:
The old building was surrounded by a dustheap of unused materials.
معنی(example):
او انبوه گرد و غبار را از گوشه اتاق پاک کرد.
مثال:
He cleaned away the dustheap from the corner of the room.
معنی فارسی کلمه dustheap
:
انباشته‌ای از گرد و غبار یا زباله‌ها که معمولاً در محیط‌های مسکونی یا صنعتی ایجاد می‌شود.
