معنی فارسی dw
B1اصطلاحی برای اشاره به یک جنبه یا ویژگی خاص در طراحی و نگهداری.
Design Workflow, focusing on the process of design and its management.
- OTHER
example
معنی(example):
صدای مداوم از DW مزاحم بود.
مثال:
The constant noise from the DW was disruptive.
معنی(example):
من همیشه در حالی که در DW کار میکنم به موسیقی گوش میدهم.
مثال:
I always listen to music while working in DW.
معنی فارسی کلمه dw
:
اصطلاحی برای اشاره به یک جنبه یا ویژگی خاص در طراحی و نگهداری.