معنی فارسی dwindled
B1کاهش یافته، به حالتی اشاره دارد که چیزی به تدریج کم شده است.
Having decreased or diminished in quantity or quality.
- verb
verb
معنی(verb):
To decrease, shrink, diminish, reduce in size or intensity.
معنی(verb):
To fall away in quality; degenerate, sink.
معنی(verb):
To lessen; to bring low.
معنی(verb):
To break up or disperse.
example
معنی(example):
سود شرکت در سال گذشته کاهش یافت.
مثال:
The company's profits dwindled over the last year.
معنی(example):
منابع آنها بعد از فاجعه کاهش یافت.
مثال:
Their resources dwindled after the disaster.
معنی فارسی کلمه dwindled
:
کاهش یافته، به حالتی اشاره دارد که چیزی به تدریج کم شده است.
