معنی فارسی dynamitard

B1

کسی که از مواد منفجره مانند دینامیت استفاده می‌کند، به خصوص به عنوان یک مجرم.

A person who uses explosives, especially as a criminal.

example
معنی(example):

دینامیتارد به دلیل داشتن غیرقانونی مواد منفجره متهم شد.

مثال:

The dynamitard was charged with illegal possession of explosives.

معنی(example):

در داستان، دینامیتارد نقشه کشید که پل را منفجر کند.

مثال:

In the story, the dynamitard plotted to blow up the bridge.

معنی فارسی کلمه dynamitard

: معنی dynamitard به فارسی

کسی که از مواد منفجره مانند دینامیت استفاده می‌کند، به خصوص به عنوان یک مجرم.