معنی فارسی dyscrasias
B1اختلالی در تولید یا عملکرد سلول‌های خونی که می‌تواند به بیماری‌های مختلف منجر شود.
A disorder in the production or function of blood cells, which can lead to various diseases.
- noun
noun
معنی(noun):
(ancient usage) Imbalance of the four bodily humors (blood, black and yellow bile, phlegm) that was thought to cause disease.
معنی(noun):
(modern usage) Any bodily disorder, especially regarding the blood.
example
معنی(example):
او به دیسکراسی خون مبتلا شد.
مثال:
He was diagnosed with a blood dyscrasia.
معنی(example):
دیسکراسی‌ها می‌توانند بر قابلیت عملکرد طبیعی بدن تأثیر بگذارند.
مثال:
Dyscrasias can affect the body's ability to function normally.
معنی فارسی کلمه dyscrasias
:
اختلالی در تولید یا عملکرد سلول‌های خونی که می‌تواند به بیماری‌های مختلف منجر شود.
