معنی فارسی dyscrasy
B2دیسکرسی به شرایطی گفته میشود که در آن ترکیب خونی فرد دچار اختلال است.
A condition involving an abnormal or pathological state of the blood.
- NOUN
example
معنی(example):
دیسکرسی معمولاً نشانهای از یک وضعیت جدیتر است.
مثال:
Dyscrasy is often a symptom of a more serious condition.
معنی(example):
درک دیسکرسی در شناسایی مشکلات بهداشتی زیرین کمک میکند.
مثال:
Understanding dyscrasy helps in recognizing underlying health issues.
معنی فارسی کلمه dyscrasy
:
دیسکرسی به شرایطی گفته میشود که در آن ترکیب خونی فرد دچار اختلال است.