معنی فارسی dysphoric

B2

احساس نارضایتی و ناراحتی از شرایط فعلی یا واقعیت.

A state of feeling unwell or unhappy, often in relation to one's emotional state.

example
معنی(example):

او بعد از رویداد احساس نارضایتی کرد.

مثال:

She felt dysphoric after the event.

معنی(example):

دارو او را احساس نارضایتی کرد.

مثال:

The medication left him feeling dysphoric.

معنی فارسی کلمه dysphoric

: معنی dysphoric به فارسی

احساس نارضایتی و ناراحتی از شرایط فعلی یا واقعیت.