معنی فارسی ealderman

B2

افسر شهری، یکی از مقام‌های منتخب در مدیریت محلی که مسئولیت‌های سیاسی و اجتماعی دارد.

An elected member of a municipal council.

example
معنی(example):

افسر شهری در جلسه شهر سخنرانی کرد.

مثال:

The alderman made a speech at the town meeting.

معنی(example):

او به عنوان افسر شهری محلی انتخاب شد.

مثال:

She was elected as the local alderman.

معنی فارسی کلمه ealderman

: معنی ealderman به فارسی

افسر شهری، یکی از مقام‌های منتخب در مدیریت محلی که مسئولیت‌های سیاسی و اجتماعی دارد.