معنی فارسی earaches
B1گوشدرد، درد و ناراحتی در ناحیه گوش که ممکن است ناشی از عفونت، فشار یا دلایل دیگر باشد.
Pain or discomfort in one or both ears, often due to infection or pressure.
- noun
noun
معنی(noun):
A pain in the middle or inner ear.
example
معنی(example):
او پس از کنسرت از گوشدرد شکایت کرد.
مثال:
She complained of earaches after the concert.
معنی(example):
گوشدرد میتواند برای کودکان بسیار ناراحتکننده باشد.
مثال:
Earaches can be very uncomfortable for children.
معنی فارسی کلمه earaches
:
گوشدرد، درد و ناراحتی در ناحیه گوش که ممکن است ناشی از عفونت، فشار یا دلایل دیگر باشد.