معنی فارسی earbashings
B1مجموعهای از انتقادات یا سرزنشهای مکرر که میتواند بر روحیه فرد تأثیر بگذارد.
Repeated instances of criticism or reprimand that can impact a person's morale.
- NOUN
example
معنی(example):
سرزنشهای مکرر میتواند بر اعتماد به نفس کودک تأثیر بگذارد.
مثال:
Frequent earbashings can affect a child's confidence.
معنی(example):
سرزنشهایی که او دریافت کرد، او را بیمیل به شرکت کردن کرد.
مثال:
The earbashings he received made him reluctant to participate.
معنی فارسی کلمه earbashings
:
مجموعهای از انتقادات یا سرزنشهای مکرر که میتواند بر روحیه فرد تأثیر بگذارد.