معنی فارسی earless
B1حیوانات بیگوش، نوعی از حیوانات که فاقد لبههای گوش خارجی هستند و در محیطهای خاصی زندگی میکنند.
Animals that lack external ear structures; often adapted to specific habitats.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تجلیل از شیرهای دریایی بیگوش به خاطر نداشتن لبههای گوش خارجی شناخته شدهاند.
مثال:
The earless seals are known for having no external ear flaps.
معنی(example):
یاد گرفتم که حیوانات بیگوش برای محیط خود تطبیقهای خاصی دارند.
مثال:
I learned that earless animals have adaptations for their environment.
معنی فارسی کلمه earless
:
حیوانات بیگوش، نوعی از حیوانات که فاقد لبههای گوش خارجی هستند و در محیطهای خاصی زندگی میکنند.