معنی فارسی earringed
B1earringed، حالت یا ظاهری که با استفاده از گوشواره مشخص میشود.
Having earrings worn on the ears.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او زمانی که به مهمانی رسید، ظاهری با گوشواره داشت.
مثال:
He wore an earringed look when he arrived at the party.
معنی(example):
سبک با گوشواره در میان جوانان محبوب است.
مثال:
The earringed style is popular among young people.
معنی فارسی کلمه earringed
:
earringed، حالت یا ظاهری که با استفاده از گوشواره مشخص میشود.