معنی فارسی earthward

B2

به سمت زمین، در سیاق حرکت به سمت قسمت پایینی یا واقع شدن در نزدیکی سطح زمین.

In the direction of the earth or ground.

adjective
معنی(adjective):

Towards or in the direction of the earth.

adverb
معنی(adverb):

Towards or in the direction of the earth.

example
معنی(example):

پرنده به سمت زمین پرواز کرد چون از آسمان در حال نزول بود.

مثال:

The bird flew earthward as it was descending from the sky.

معنی(example):

او به سمت زمین اشاره کرد تا نشان دهد دره کجاست.

مثال:

He pointed earthward to show where the valley was.

معنی فارسی کلمه earthward

: معنی earthward به فارسی

به سمت زمین، در سیاق حرکت به سمت قسمت پایینی یا واقع شدن در نزدیکی سطح زمین.