معنی فارسی ease out

B2

به آرامی و بدون جلب توجه از وضعیتی خارج شدن.

To withdraw or exit something gradually and unobtrusively.

example
معنی(example):

او سعی کرد بدون بی‌ادبی از گفت‌وگو خارج شود.

مثال:

She tried to ease out of the conversation without being rude.

معنی(example):

او توانست در مواقع ضروری به آرامی از مسئولیت‌هایش خارج شود.

مثال:

He managed to ease out of his commitments when necessary.

معنی فارسی کلمه ease out

: معنی ease out به فارسی

به آرامی و بدون جلب توجه از وضعیتی خارج شدن.