معنی فارسی easier-said-than-done

گفتن آسان‌تر از انجام دادن است

said when something seems like a good idea but would be difficult to do

general
مثال:

"Why don't you just ask Simon to pay?" "That's easier said than done."

example
معنی(example):

یافتن شغل به راحتی گفته می‌شود اما انجامش سخت است.

مثال:

Finding a job is easier said than done.

معنی(example):

در شرایط بحرانی آرام ماندن به راحتی گفته می‌شود اما انجامش سخت است.

مثال:

It's easier said than done to stay calm in a crisis.

معنی(example):

یادگیری یک زبان جدید، آسان‌تر از گفتن است.

مثال:

Learning a new language is easier said than done.

معنی(example):

پس‌انداز کردن پول آسان‌تر از گفتن است.

مثال:

Saving money is easier said than done.

معنی فارسی کلمه easier-said-than-done

:

گفتن آسان‌تر از انجام دادن است