معنی فارسی eastern bluebird
B2پرندهای از خانواده مگسگیرها که به طور خاص در شرق ایالات متحده یافت میشود.
A species of bluebird native to eastern North America, known for its striking colors.
- NOUN
example
معنی(example):
پرنده آبی شرقی پررنگ و زیبا است.
مثال:
The eastern bluebird is vibrant and colorful.
معنی(example):
امیدوارم یک پرنده آبی شرقی را در طبیعت ببینم.
مثال:
I hope to spot an eastern bluebird in the wild.
معنی فارسی کلمه eastern bluebird
:
پرندهای از خانواده مگسگیرها که به طور خاص در شرق ایالات متحده یافت میشود.