معنی فارسی easygoing
B2راحت و بیخیال، فردی که خیلی نگران یا مضطرب نیست و معمولاً در موقعیتهای مختلف خود را آرام نگه میدارد.
Characterized by a relaxed and casual attitude.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
(of a person) calm, relaxed, casual and informal
معنی(adjective):
(of a journey or pace) unhurried
example
معنی(example):
او شخصیتی راحت و بیخیال دارد که باعث میشود در کنار او بودن لذتبخش باشد.
مثال:
She has an easygoing personality, making her fun to be around.
معنی(example):
طبیعت راحتطلب او به او کمک میکند در شرایط استرسزا آرامش داشته باشد.
مثال:
His easygoing nature helps him relax in stressful situations.
معنی فارسی کلمه easygoing
:
راحت و بیخیال، فردی که خیلی نگران یا مضطرب نیست و معمولاً در موقعیتهای مختلف خود را آرام نگه میدارد.