معنی فارسی eat into
B1به معنای تاثیر گذاشتن بر زمان یا منابع دیگر به طوری که کمتر برای آنها باقی بماند.
To gradually consume or reduce time, resources, or space allocated for something else.
- verb
verb
معنی(verb):
To consume gradually, especially by erosion.
مثال:
Rust ate into the old swords and armour.
example
معنی(example):
اگر زمان زیادی را صرف تماشای تلویزیون کنید، بر زمان مطالعهتان تأثیر میگذارد.
مثال:
If you spend too much time watching TV, it will eat into your study time.
معنی(example):
اجازه ندهید سرگرمیهایتان بر مسئولیتهای شغلیتان تأثیر بگذارد.
مثال:
Don't let your hobbies eat into your work responsibilities.
معنی فارسی کلمه eat into
:
به معنای تاثیر گذاشتن بر زمان یا منابع دیگر به طوری که کمتر برای آنها باقی بماند.