معنی فارسی ebionitic

B1

وابسته به یا مرتبط با ابیونیت‌ها یا آموزه‌های آن‌ها.

Relating to the Ebionites or their teachings.

example
معنی(example):

باورهای ابیونیت بر مسیحیت اولیه تأثیر گذاشت.

مثال:

The ebionitic beliefs influenced early Christianity.

معنی(example):

برخی دانشمندان در تحقیقات خود به جنبه ابیونیت می‌پردازند.

مثال:

Some scholars explore the ebionitic perspective in their research.

معنی فارسی کلمه ebionitic

: معنی ebionitic به فارسی

وابسته به یا مرتبط با ابیونیت‌ها یا آموزه‌های آن‌ها.