معنی فارسی ecclesioclastic
B1مربوط به افرادی که با کلیسا یا نهادهای مذهبی و تفکرات آنها مخالف هستند.
Relating to those who oppose or criticize ecclesiastical authority.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جنبش کلیسایی ادعای اقتدار سنتی کلیسا را به چالش کشید.
مثال:
The ecclesioclastic movement challenged traditional church authority.
معنی(example):
اندیشمندان کلیسایی معمولاً برای اصلاح درون نهادهای دینی دفاع میکردند.
مثال:
Ecclesioclastic thinkers often advocated for reform within religious institutions.
معنی فارسی کلمه ecclesioclastic
:
مربوط به افرادی که با کلیسا یا نهادهای مذهبی و تفکرات آنها مخالف هستند.