معنی فارسی echoingly

B2

به شیوه‌ای که صداها به وضوح بازتاب می‌یابند یا تکرار می‌شوند.

In a way that echoes or reverberates clearly.

example
معنی(example):

او به طور اکوئی صحبت کرد، گویی کلماتش از دیوارها بازتاب می‌یافت.

مثال:

She spoke echoingly, as if her words were bouncing off the walls.

معنی(example):

صدای اکوئی به طور اکوئی در سرتاسر سالن خالی طنین‌انداز شد.

مثال:

The sound echoed echoingly around the empty hall.

معنی فارسی کلمه echoingly

: معنی echoingly به فارسی

به شیوه‌ای که صداها به وضوح بازتاب می‌یابند یا تکرار می‌شوند.