معنی فارسی economy of scale
B2صرفهجویی در مقیاس به کاهش هزینه تولید به طور متوسط به ازای واحد محصول در نتیجه افزایش تولید اشاره دارد.
Cost advantages that a business achieves due to the scale of its operations, with cost per unit of output generally decreasing with increasing scale.
- noun
noun
معنی(noun):
Singular of economies of scale
example
معنی(example):
شرکت از صرفهجوییهای مقیاس با تولید در حجمهای زیاد بهرهمند میشود.
مثال:
The company benefits from economies of scale by producing in large quantities.
معنی(example):
صرفهجوییهای مقیاس به کاهش هزینهها به ازای هر واحد کمک میکند.
مثال:
Economies of scale help lower the costs per unit.
معنی فارسی کلمه economy of scale
:
صرفهجویی در مقیاس به کاهش هزینه تولید به طور متوسط به ازای واحد محصول در نتیجه افزایش تولید اشاره دارد.