معنی فارسی ecrustaceous
B2اکرستاسی، به معنای موجوداتی که در محیطهای خاص با بافتهای خاص زندگی میکنند.
Relating to or resembling a crust, typically used to describe organisms with a crust-like texture.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بافت اکرستاسی در سطح آن را جالب کرد.
مثال:
The ecrustaceous texture of the surface made it interesting.
معنی(example):
موجودات اکرستاسی در آبهای کم عمق به خوبی زندگی میکنند.
مثال:
Ecrustaceous creatures thrive in shallow waters.
معنی فارسی کلمه ecrustaceous
:
اکرستاسی، به معنای موجوداتی که در محیطهای خاص با بافتهای خاص زندگی میکنند.