معنی فارسی ecstasised
B1کلمهای که به حالت شادی و خوشحالی شدید در زمان گذشته اشاره دارد.
Past tense form of ecstasise, reflecting a state of intense joy experienced recently.
- verb
verb
معنی(verb):
To go into a state of ecstasy or rapture.
example
معنی(example):
بعد از برنده شدن در مسابقه، او احساس سرخوشی کرد.
مثال:
She ecstasised after winning the competition.
معنی(example):
او وقتی خبر خوب را شنید، احساس سرخوشی کرد.
مثال:
He ecstasised when he heard the good news.
معنی فارسی کلمه ecstasised
:
کلمهای که به حالت شادی و خوشحالی شدید در زمان گذشته اشاره دارد.