معنی فارسی educatee

B1

شخصی که آموزش می‌بیند، به ویژه در یک برنامه آموزشی رسمی یا غیررسمی.

A person who is receiving education or instruction.

example
معنی(example):

هر آموزنده‌ای انتظار می‌رود که پروژه را تا هفته آینده تکمیل کند.

مثال:

Each educatee is expected to complete the project by next week.

معنی(example):

آموزنده بازخورد شخصی‌سازی شده‌ای درباره عملکردش دریافت کرد.

مثال:

The educatee received personalized feedback on their performance.

معنی فارسی کلمه educatee

: معنی educatee به فارسی

شخصی که آموزش می‌بیند، به ویژه در یک برنامه آموزشی رسمی یا غیررسمی.