معنی فارسی effecter
B1اثرگذار به معنای کسی یا چیزی است که تاثیری بر روند یا نتیجه یک عمل دارد.
A person or thing that produces an effect; a cause of change.
- NOUN
example
معنی(example):
اثرگذار مسئول ایجاد نتایج مورد نظر است.
مثال:
The effecter is responsible for creating the desired outcomes.
معنی(example):
در این دستگاه، اثرگذار حرکت قطعات را کنترل میکند.
مثال:
In this machine, the effecter controls the movement of the parts.
معنی فارسی کلمه effecter
:
اثرگذار به معنای کسی یا چیزی است که تاثیری بر روند یا نتیجه یک عمل دارد.