معنی فارسی effervesces
B1جوشش و تولید حباب در مایعات، به ویژه در نوشیدنی‌ها، به دلیل گازهای حل شده در آن.
The bubbling and fizzing of liquids, particularly in beverages, due to dissolved gases.
- verb
verb
معنی(verb):
(of a liquid) to emit small bubbles of dissolved gas; to froth or fizz
معنی(verb):
(of a gas) to escape from solution in a liquid in the form of bubbles
معنی(verb):
(of a person) to show high spirits
example
معنی(example):
وقتی که قوطی را باز می‌کنید، نوشابه جوش و کف می‌کند.
مثال:
The soda effervesces when you open the can.
معنی(example):
بمب حمام در آب جوش و کف می‌کند و اثر حبابی ایجاد می‌کند.
مثال:
The bath bomb effervesces in water, creating a bubbly effect.
معنی فارسی کلمه effervesces
:
جوشش و تولید حباب در مایعات، به ویژه در نوشیدنی‌ها، به دلیل گازهای حل شده در آن.
