معنی فارسی effeteness

B2

به معنای عدم کارآمدی و بی‌اثری است که در سیاست‌ها یا اقدامات مشاهده می‌شود.

The quality of being ineffective or lacking vigor.

example
معنی(example):

بی‌اثر بودن این سیاست در نتایج آن مشهود بود.

مثال:

The effeteness of the policy was evident in its results.

معنی(example):

بسیاری به بی‌اثر بودن واکنش دولت انتقاد کردند.

مثال:

Many criticized the effeteness of the government's response.

معنی فارسی کلمه effeteness

: معنی effeteness به فارسی

به معنای عدم کارآمدی و بی‌اثری است که در سیاست‌ها یا اقدامات مشاهده می‌شود.