معنی فارسی effigies

B2

نمود‌های ساخته‌شده از مواد مختلف که برای نشان دادن شخصی یا شخصیت خاصی استفاده می‌شوند.

Sculptures or models of a person that are used in demonstrations.

noun
معنی(noun):

A dummy or other crude representation of a person, group or object that is hated.

معنی(noun):

A likeness of a person.

example
معنی(example):

معترضان تندیس‌ها را سوزاندند تا خشم خود را نشان دهند.

مثال:

The protesters burned effigies to show their anger.

معنی(example):

آن‌ها تندیس‌هایی برای نمایندگی از شخصیت‌های تاریخی ایجاد کردند.

مثال:

They created effigies to represent historical figures.

معنی فارسی کلمه effigies

: معنی effigies به فارسی

نمود‌های ساخته‌شده از مواد مختلف که برای نشان دادن شخصی یا شخصیت خاصی استفاده می‌شوند.