معنی فارسی effluviate
B2انتشار مواد یا بوها، به ویژه در زمینههای صنعتی یا شیمیایی.
To emit or discharge effluvia.
- VERB
example
معنی(example):
شرکت باید زبالههای خود را به درستی منتشر کند.
مثال:
The company needs to effluviate its waste properly.
معنی(example):
برای انتشار سموم، این منطقه باید تهویه شود.
مثال:
To effluviate the toxins, the area must be ventilated.
معنی فارسی کلمه effluviate
:
انتشار مواد یا بوها، به ویژه در زمینههای صنعتی یا شیمیایی.