معنی فارسی effortless

B1

بدون زحمت، به معنای انجام کاری به آسانی و بدون تلاش نمایان است.

Achieved with ease; requiring little or no effort.

adjective
معنی(adjective):

Without effort.

example
معنی(example):

او وقتی پیانو می‌نواخت، آن را به نظر بی‌زحمت رساند.

مثال:

He made it look effortless when he played the piano.

معنی(example):

او زیبایی بی‌زحمتی دارد که همه را مجذوب می‌کند.

مثال:

She has an effortless beauty that captivates everyone.

معنی فارسی کلمه effortless

: معنی effortless به فارسی

بدون زحمت، به معنای انجام کاری به آسانی و بدون تلاش نمایان است.