معنی فارسی effrenate
B1بدون محدودیت و به طور بیپروا عمل کردن.
To act in an unrestrained manner.
- VERB
example
معنی(example):
نفری که بیپروا عمل میکند، فردی است که بدون کنترلی عمل میکند.
مثال:
To effrenate is to act without restraint.
معنی(example):
رفتار بیملاحظه او دوستانش را نگران کرد.
مثال:
His effrenate behavior worried his friends.
معنی فارسی کلمه effrenate
:
بدون محدودیت و به طور بیپروا عمل کردن.