معنی فارسی eft

B1 /ɛft/

افط، سمندر جوان و کوچک که به آب و مکان‌های مرطوب وابسته است.

A young newt, especially one that has not yet reached maturity.

noun
معنی(noun):

A newt, especially the European smooth newt (Lissotriton vulgaris, syn. Triturus punctatus).

example
معنی(example):

یک افط، سمندر جوان است.

مثال:

An eft is a juvenile newt.

معنی(example):

شما می‌توانید افط‌ها را معمولاً در نزدیکی برکه‌ها پیدا کنید.

مثال:

You can often find efts near ponds.

معنی فارسی کلمه eft

: معنی eft به فارسی

افط، سمندر جوان و کوچک که به آب و مکان‌های مرطوب وابسته است.