معنی فارسی egal
B1فردی یا چیزی که در حقوق، موقعیت یا وضعیت با دیگران برابر باشد.
Equal, sharing the same rights or status.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دو دوست تصمیم گرفتند که با یکدیگر به عنوان برابر رفتار کنند.
مثال:
The two friends decided to treat each other as egal.
معنی(example):
در یک جامعه واقعاً برابر، همه حق و حقوق یکسانی دارند.
مثال:
In a truly egal society, everyone has the same rights.
معنی فارسی کلمه egal
:
فردی یا چیزی که در حقوق، موقعیت یا وضعیت با دیگران برابر باشد.