معنی فارسی egally

B1

به صورت برابر و عادلانه.

In an equal manner.

example
معنی(example):

او نظراتش را به طور برابر در بحث بیان کرد.

مثال:

She expressed her thoughts egally during the discussion.

معنی(example):

هر کس باید در محل کار به طور برابر treated شود.

مثال:

Everyone should be treated egally in the workplace.

معنی فارسی کلمه egally

: معنی egally به فارسی

به صورت برابر و عادلانه.