معنی فارسی egg plant
A2بادمجان، گیاهی خوراکی با میوهای بنفش، که در پخت و پز به کار میرود.
A vegetable with a purple skin and soft white flesh, commonly used in cooking.
- NOUN
example
معنی(example):
من عاشق پختن با بادمجان در غذاهای پاستا هستم.
مثال:
I love to cook with eggplant in pasta dishes.
معنی(example):
بادمجان میتواند افزودنی عالی به سرخکردنی باشد.
مثال:
Eggplant can be a great addition to stir-fry.
معنی فارسی کلمه egg plant
:
بادمجان، گیاهی خوراکی با میوهای بنفش، که در پخت و پز به کار میرود.