معنی فارسی egg wash
B1روغن تخممرغ، مخلوطی از تخممرغ و آب که برای پوشاندن سطح شیرینیها و نانها به کار میرود.
A mixture of beaten egg and water used to brush on baked goods for a shiny finish.
- noun
noun
معنی(noun):
Egg (yolk and/or white) mixed with a little milk; brushed on pastry before baking to give a glazed appearance.
example
معنی(example):
من روی خمیر یک لایه تخممرغی برای ایجاد رنگ طلایی زدم.
مثال:
I brushed an egg wash on the pastry for a golden finish.
معنی(example):
استفاده از تخممرغ برای روکش دادن به محصولات پخته شده ظاهری براق میدهد.
مثال:
An egg wash gives a shiny appearance to baked goods.
معنی فارسی کلمه egg wash
:
روغن تخممرغ، مخلوطی از تخممرغ و آب که برای پوشاندن سطح شیرینیها و نانها به کار میرود.