معنی فارسی eggheadedness
B1تخمسری، صفتی است که توصیفکننده فردی بسیار باهوش و مطلع است.
The quality of being extremely intelligent or scholarly, often with a connotation of being overly intellectual.
- NOUN
example
معنی(example):
تخمسری او در راهی که موضوعات پیچیده را توضیح میدهد، مشهود بود.
مثال:
His eggheadedness was apparent in the way he explained complex topics.
معنی(example):
برخی تخمسری او را تحسین میکنند، در حالی که دیگران آن را غیرجذاب میبینند.
مثال:
Some admire his eggheadedness, while others find it off-putting.
معنی فارسی کلمه eggheadedness
:
تخمسری، صفتی است که توصیفکننده فردی بسیار باهوش و مطلع است.