معنی فارسی eggshaped
A2به معنی شکل تخممرغ، نوعی شکل گرد و بیضی که به تیز شدن در دو انتها میانجامد.
Having a shape resembling that of an egg, rounded and tapering.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Having the shape of an egg.
example
معنی(example):
گلدان به شکل تخممرغ است که ظاهری منحصر به فرد به آن میدهد.
مثال:
The vase is egg-shaped, giving it a unique appearance.
معنی(example):
او گردنبندی به شکل تخممرغ به گردن داشت که توجه همه را جلب کرد.
مثال:
She wore an egg-shaped pendant that caught everyone's attention.
معنی فارسی کلمه eggshaped
:
به معنی شکل تخممرغ، نوعی شکل گرد و بیضی که به تیز شدن در دو انتها میانجامد.