معنی فارسی eglomerate
B1جمعآوری و گردهم آوردن افراد، اشیاء یا منابع.
To group or cluster together.
- VERB
example
معنی(example):
به معنی جمع شدن به یک گروه است.
مثال:
To eglomerate means to gather together into a group.
معنی(example):
تیم تصمیم گرفت منابع خود را برای پروژه جمعآوری کند.
مثال:
The team decided to eglomerate their resources for the project.
معنی فارسی کلمه eglomerate
:
جمعآوری و گردهم آوردن افراد، اشیاء یا منابع.