معنی فارسی ego-surfed

B1

عمل گذشته از جستجو برای یافتن اطلاعات درباره خود در اینترنت.

The past tense of ego-surf, indicating the action of having searched for oneself online.

example
معنی(example):

او دیروز خود را جستجو کرد و از حضور آنلاین خود راضی بود.

مثال:

He ego-surfed yesterday and felt satisfied with his online presence.

معنی(example):

پس از اینکه خود را جستجو کرد، تصمیم گرفت پروفایل‌های شبکه‌های اجتماعی خود را به‌روز کند.

مثال:

After ego-surfed, she decided to update her social media profiles.

معنی فارسی کلمه ego-surfed

: معنی ego-surfed به فارسی

عمل گذشته از جستجو برای یافتن اطلاعات درباره خود در اینترنت.